خُب، کار ما به اتمام رسید! این یک متن تاریخی پیچیده بود و سوالات آن گهگاهی گمراهکننده میشد. (اگر برای نخستین بار است که به ما میپیوندید، میتوانید 5 بخش قبلی این مجموعه را بخوانید و سپس به این متن مراجعه کنید.)
عملکردتان در پاسخ دادن به سوالات چگونه بود؟ مهمتر اینکه چگونه میتوانید عملکرد خود را بهتر کنید؟ هدف از مطالعه کردن، مشاهدهی درصد جوابهای درست برای نخستین بار نیست. نکتهی مهم پی بردن به این موضوع است که وقتی مطلب جدید (اما مشابهی) را در آزمون حقیقی GMAT میبینید، چگونه میتوانید عملکرد بهتری داشته باشید.
در بخش آخر این مجموعه، قصد داریم برای بهبود مهارتهای GMAT، دربارهی چگونگی بررسی عملکرد خود (Review Your Work) در یک متن تاریخی صحبت کنیم. (اگر این بخش را ترک کنید، پتانسیل یادگیری خود را به حداکثر نرساندهاید.)
نقشهی خود را دوباره بنویسید
الان که مجبور شدید کنکاش کنید و به تمام سوالات جواب بدهید، به پیامهای اصلی که از این متن تاریخی دریافت کردید، فکر کنید. درک خود را چگونه با زمان قبل از شروع به خواندن متن مقایسه میکنید؟
طبیعتاً باید انتظار داشته باشید که الان چیزهای بیشتری بدانید یا بفهمید. علاوه بر این، شما به پنج سوال پاسخ دادهاید. اما آیا با هیچ برداشت غلطی دربارهی تصویر اصلی که از متن گرفتید، مواجه شدید؟ آیا با پاراگرافی روبرو شدید که فکر میکردید دربارهی یک موضوع خاص صحبت میکند، در حالیکه در واقع آن پاراگراف دربارهی موضوع دیگری صحبت میکرد؟ آیا پیچشهای (twists) اصلی متن را کاملاً از دست دادید؟
بیایید دقیقتر شویم. آیا از کلمات یا عبارتهای خاصی در متن آگاهی نداشتید؟ اگر با چیزی مواجه شدید که برایتان آشنا به نظر نمیرسید، الان زمان جستجو و یادگیری آن فرا رسیده است.
الان دوباره به نقشهی خود نگاهی بیندازید. نقشهی من این است.
اگر میتوانستید تمامی این مراحل را دوباره برای نخستین بار انجام دهید، برای بهتر کردن نقشهی خود چه چیزهایی را تغییر میدادید؟
برای مثال، من متوجه شدهام که دانشجویان بسیاری در مواجهه با این متن، در ابتدا این حقیقت را نادیده میگیرند که در پاراگراف سوم، نویسنده اذعان میکند که سامرز ممکن است دارای دلایل محکم و مستدلی برای انتقاداتش باشد. پس نقشهی آنها ممکن است فقط نشان دهد که نویسنده با #2 (ویراستارها) موافق است، با این اشارات ضمنی که موفقیتهای فلورنس نایتاینگل بزرگ و شهرت کاملاً سزاوار او بوده است.
اما نویسنده اذعان میکند که سامرز ممکن است دارای محسناتی نیز باشد (اگرچه نایتاینگل ممکن است به تمام اهداف خود در طول جنگ کریمه نرسیده باشد)، حتی وقتی نویسنده بیان میکند که فلورنس نایتاینگل سزاوار کسب چنین شهرتی هست. پس اگر از قبل چیزی در نقشهی خود ندارید که شبیه خط آخر پاراگراف 3 نقشهی من باشد، باید یادداشتهای خود را برای گنجاندن آن خط بازنویسی کنید.
بله، من واقعاً میخواهم نقشهی شما را بازنویسی کنم! به خود نگویید که باید متوجه XYZ شده باشید. در یک سوال Quant، نگویید: 'اُه، من در ریاضی افتضاح کردم- دفعهی بعد نکن.' دوباره ریاضی را آزمایش کنید. تمرین کردن باعث میشود دفعهی بعد نقشهتان به آنچیزی که میخواهید، تبدیل شود.
شاید شما نقشهی خود را با جزئیات بیش از حدی پُر کردهاید. چه اتفاقی میافتد اگر تلاش کرده باشید هر یک از مثالهای متن را در نقشهی خود بیان کنید؟ در بررسیهای خود، ممکن است متوجه شوید که این کار بیش از حد انجام شده است. متن همیشه در مقابل شما قرار دارد. در مورد این متن، نقشه بهخوبی تعریف شده است: پاراگراف 1 = سامرز، پاراگراف 2= ویراستارها، پاراگراف 3 = نویسنده. پس میتوانید دوباره بازگردید و هر زمان که میخواهید، مثالهای استفاده شده توسط هر فرد/گروه را دوباره بخوانید. نقشهی خود را دوباره بنویسید تا به خود نشان دهید دفعهی بعدی که با یک ساختار متنی مشابه مواجه میشوید، میخواهید آن نقشه چگونه باشد.
داستان سادهی خود را بررسی کنید
علاوه بر مورد فوقالذکر، داستان سادهی خود را بررسی کنید. شما عموماً قرار نیست داستان سادهی خود را در جایی بنویسید، بلکه این فقط روایت ذهنی از جریان آن متن تاریخی است. آیا این جریان، صحیح بوده است؟ آیا در روایت خود از متن، نکتهی مهمی را جا نینداختهاید؟ آیا در هر نکته بیش از حد گرفتار نشدهاید؟
به عملکرد کلی خود دربارهی این موضوع و درک مطلبهای قبلی نیز فکر کنید. آیا عموماً در ایجاد داستان ساده عملکرد خوبی داشتهاید اما پیچشهای مهم متن را از دست دادهاید؟ آیا جزئیات تخصصی زیادی را گنجاندهاید که بیان داستان برایتان به زمان طولانی نیاز دارد؟
این توانایی خود را بهتر سازید. داستان ساده را به هر روشی که میخواهید، دوباره برای خود بیان کنید تا دفعهی بعدی که چیزی آشنا میبینید، آن را بازگو کنید.
سوالات کلی را بررسی کنید
تمامی متنها شامل سوالات کلی نمیشود اما وقتی متنی سوال کلی دارد، این نقطهی شروع است. اگر در ایجاد نقشه و داستان ساده وظیفهی خود را به خوبی انجام داده باشید، دارای مهارتهای بهتری در جواب دادن صحیح به سوالات ایدهی اصلی خواهید بود.
شایعترین نوع سوالات کلی، سوالات هدف اصلی (یا ایدهی اصلی) است- این سوالات عملاً میپرسد که هدف اصلی متن چیست. اگر نمیتوانید به این نوع سوالات پاسخ دهید یا با آن مشکل دارید، مشکل ممکن است در فهم بنیادین شما از خود آن متن تاریخی باشد. در این مورد، در بررسی نقشه و داستان سادهی خود کاملاً دقیق باشید. اگر به مشکل خود پی بردید، میتوانید از پس هر سوالی که با ایدهی اصلی متن سر و کار دارد، بربیایید.
در نهایت، سوال را به همان شکلی که ما در این مجموعه انجام دادیم، تحلیل کنید. آیا شما بهدرستی نوع سوال را فهمیدهاید؟ آیا میدانستید قرار است با آن نوع سوال چه کار کنید؟ آیا توانستید گزینههای گمراهکننده را شناسایی و از افتادن در دام آنها اجتناب کنید؟ چرا؟ دفعهی بعد چگونه میتوانید از همان نوع سوال اجتناب کنید؟
سوالات 'چرا' و 'چگونه' مهمترین سوالات هستند. هر دفعه که چیزی را از دست میدهید یا اشتباهی مرتکب میشوید، عصبانی نشوید. به خود بگویید: 'من بهتر خواهم شد.' سپس از خود بپرسید: 'چرا من این اشتباه را انجام دادم؟ و 'چگونه دفعهی بعد از انجام این اشتباه جلوگیری کنم؟ برای اجتناب از این نوع اشتباهات، باید چه چیزهایی را در فرایندها و تفکرات خود تغییر دهم؟'
در متن تاریخی نایتاینگل، سوال سوم، سوال هدف اصلی بود (متن عمدتاً به ارزیابی کدامیک از موارد زیر پرداخته است؟)
متنهای تاریخی همچنین شامل نوع کلیتر دیگری از سوالات هستند: سوالات پاراگرافی. این نوع سوال از شما میخواهد نقشی را توصیف کنید که یک پاراگراف خاص در کلیت متن بازی میکند. در این متن، سوال نخست، سوال پاراگرافی بود (در پاراگراف آخر، هدف نویسنده عمدتاً کدامیک از گزینههای زیر است؟)
سوال (سوالات) خاص را بررسی کنید
شما نوعاً حداقل با دو سوال خاص در هر متن- بعضیوقتها سه یا چهار سوال- مواجه میشوید. در این متن تاریخی GMAT، ما سه نوع سوال خاص داشتیم: یک سوال دارای جزئیات، یک سوال استنتاجی (نتیجهگیری) و یک سوال خاص/کلی ترکیبی.
سوالات خاص را به همان روش سوالات کلی تحلیل کنید، به اضافهی اینکه 'آیا میتوانید بخش مربوط به آن جزئیات خاص را در بررسیهای خود از متن پیدا کنید؟ به هنگام بررسی متن، آیا پی به آن نکته یا موضوع بردید؟
و در انتها، به 'چراها؟' و 'چگونهها؟' بازگردید. اگر به هنگام بررسی متن، به نکته یا موضوع پی نبردید، ممکن است به این دلیل باشد که متن از عبارتی استفاده کرده که شما تعبیر درستی از آن نداشتهاید و باید یاد بگیرید دفعهی بعد آن عبارت را بهدرستی تحلیل کنید. یا شاید به این دلیل باشد که شما به بخش مربوطه در متن نگاه نکردید. اما الان باید بدانید که عبارت یا کلمهای خاص در خود سوال میتواند شما را به بخش درستی از متن هدایت کند.
شاید به هنگام بررسی دوبارهی آن، همچنان متوجه نکتهی نهفته در سوال نشدهاید، حتی وقتی توضیحات مربوط به آن را میخوانید. در این مورد، قبل از هدر دادن زمان ارزشمند و انرژی ذهنی خود، راهحل میتواند حدس زدن و ادامه دادن باشد. چگونه بدانید که باید این تصمیم را بگیرید؟ ممکن است نیاز باشد این کار را در تست واقعی انجام دهید. پس به خود نشان دهید چه حسی دارد.
دو نکتهی دریافتی مهم (بله، فقط دو نکته!) را بازگو کنید
متاسفانه، شما نمیتوانید همیشه آخرین چیزهایی که مطالعه کردهاید، به یاد آورید. چیزهای زیادی برای یادآوری وجود دارد. شما باید آنها را اولویتبندی کنید. به بررسیهای خود از متن نگاهی دوباره بیندازید و به این فکر کنید که کدام نکات دریافتیتان فراگیرتر است- یعنی، نکاتی که احتمالاً میتوان برای بیشترین تعداد متنهای ناشناخته در آینده به کار برد و سوالاتی که ممکن است در آزمونهای واقعی با آن مواجه شوید.
این دو نکتهی مهم را در جایی همچون یک دفتر، فلشکارت یا در یک فایل در کامپیوتر خود ثبت کنید.
اگر فقط یک نکتهی دریافتی مهم وجود دارد، خود را مجبور نکنید که حتماً باید دو نکته بیان کنید. شما میتوانید همان یک نکته را حفظ کنید. اگر این بار سه نکتهی مهم وجود دارد و شما نمیتوانید تصمیم بگیرید چگونه یک نکته را از میان آنها انتخاب کنید، میتوانید همان سه نکته را حفظ کنید. موافقید؟
امیدورام در GMAT کمی بهتر شده باشید