1.شما فکر می کنید اطلاعات کافی ندارید اما دارید .
مثال :
شما نمی توانید درست استنتاج کنید .( مثلا اگرx تعداد بچه ها در یک مسافرت را نشان دهد آنگاه این عدد نمی تواند منفی یا کسری باشد .)
یک گزاره دلالت بر درستی گزاره دیگر دارد (به این مورد ' تله C ' می گوییم که در آینده در مورد آن صحبت می کنیم .)
استراتژی شما : از داده های مساله کمک بگیرید . تا آنجا که امکان دارد از گزاره ها و سوال اصلی اطلاعات استخراج کنید .
2)شما فکر می کنید اطلاعات کافی دارید اما ندارید.
مثال ها :
شما چیزی را درست فرض می کنید که در باره آن اطلاعات کافی داده نشده است . ( که مثلا x عددی صحیح است یا مثبت ؟)
شما گزاره (۱) را دردرک گزاره (۲) دخالت می دهید یا برعکس . استراتژی شما : مغرضانه به سوال نگاه کنید (play devil's advocate) . مطمئن شوید که چیزی را از قلم نیانداخته اید .
و کلا همین است . اینها چیزهایی هستند که طراحان سوال بر علیه شما از آن ها استفاه می کنند. اگر شما می توانید به طور صحیح ارزیابی کنید که چقدر اطلاعات دارید و چه مقدار برای جواب دادن به سوال مورد نیاز است شما هر دفعه موفق خواهید شد.در ادامه شما یاد خواهید گرفت که چگونه از فرمت سوالات کفایت داده و راهنمایی های موجود در آن به نفع خود استفاده کنیم .
آیا دقت کرده اید که تحلیل یک گزاره در واقع سخت تر از دو گزاره است. زیرا گزاره دیگر اغلب یک نکته، یک راهنمایی یا پاره ای از اطلاعات را به همراه دارد که می توان برای تشخیص حقه یا تله سوال از آن استفاده کرد.
برای روشن تر شدن موضوع بیایید چند سوال رافقط با یک گزاره بررسی کنیم.
دو گزاره بهتر ازیک گزاره است
حال بگذارید گزاره دوم را به سوالات قبل اضافه کنیم . دقت کنید آیا تغییری در جواب های شما به وچود می آورند؟ شما باید درک کنید و بپذیرید که گزاره ها یک قوت هستند و نه ضعف.
در سوال با اعداد صحیح سر و کار داریم. در اینگونه سوالات اصلا غیر معمول نیست که بعد از تحلیل سوال چند عدد را درسوال امتحان کنیم.
اگر b=8 و a=1 باشد ، شش عدد صحیح بین آنها وجود دارند .(۲،۳،۴،۵،۶،۷). حال یکی از آنها را منفی میکنیم تا شاید جواب تغییر کند . اگر b=4 و a=-3 باشد ،شش عدد بین آنها قرار دارند .(،۱-،۲-،۳-، ۰ ،۱،۲)
اگرشما خوب بازی نکرده باشید و همه حالات را در نظر نگرفته باشید ،با دیدن گزاره ۲ متوجه می شوید که می توانستید اعداد غیر صحیح هم انتخاب کنید . اگر a=15 و b=8 باشد ، آنگاه ۷ عدد صحیح بین آنها وجود دارد . (۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸) اینجا گزاره ۲ باید نشانه ای برای تشخیص حالاتی باشد که شما در نظر نگرفته اید . پس جواب گزینه c است .
از گزاره ۱ در میابیم که نسبت pin ها به maple ها ۱۴:۹ است . چون این چیزی راجع به.oak ها نمی گوید ، پس نمی تواند کافی باشد .توجه کنید که تعداد کل درختان را ۳۰ داده است . بنابراین با توجه به نسبت ۱۴:۹ ، ضریب باید همان ۱ باشد وگرنه تعداد کل بیشتر از ۳۰ می شود. پس تعداد oak ها برابر است با ۲۳-۳۰=۷ پس گزاره ۱ به تنهایی کافیست .پس جواب گزینه A است .
ازگزاره ۱ بنظر می رسد که صرفا همان صورت سوال است فقط با یک تغییر جزئی. اما به یاد آورید که یکی از بهترین قوانین در نا مساوی ها این است که شما نمی توانید عددی را در آن ضرب یا تقسیم کنید مگر آنکه علامت آن را بدانید . پس باید بدانیم که b مثبت است یا منفی . اما گزاره ۲ این اطلاعات را به ما میدهد ، پس جواب گزینه C است.
یک سوال دیگر را نیز با هم ببینیم :
اگر فقط گزاره 1 به شما داده می شد ، به وضوح نا کافی بود و شما نمی دانستید که با آن چه کار کنید. یک دسته از متغیر ها بدون هیچ نظامی . گزاره 2 هم به تنهایی کافی نیست ، چون سوال از ما درباره
m+n می پر سد ، اما این گزاره از j+k میگوید . البته برای هدف ما راهنمایی مفیدی است . اگر شما جملات شامل j و k را باهم بگیرید می توانید آن را با یک عدد جایگزین کنید و تنها m باقی می ماند . پس داریم :
jm + km + kn + nj = 36
با فاکتور گیری از m و n داریم :
m(j + k) + n (k + j) = 36
حال با فاکتور گیری از j+k داریم :
(m + n)(j + k) = 36
با استفاده از گزاره 2 و جایگذاری 12 به جای j+k داریم :
12 (m + n) = 36
با تقسیم بر 12 داریم :
(m + n) = 3
اگر از گزاره 2 استفاده کنید به راحتی راه را اشتباه رفته و گزاره E را انتخاب می کنید . اما پاسخ صحیح گزینه C است .
اگر شما از گزاره 2 بع عنوان راهنما استفاده نمیکردید احتمالا به راحتی این سوال را از دست میدادید و گزینه E را انتخاب میکردید. در حالیکه فکر میکردید اطلاعات کافی ندارید، در واقع هست اما شما فقط وقتی میتونید سوال را حل کنید که از گزاره دو به عنوان راهنما استفاده کنید. در اینصورت جواب گزینه C است.