معمولا وقتی کسی شرایط سختی مثل از دست دادن یک عزیز، بیماری یا غیره رو تجربه کرده، اینکه بدونیم توی چنین شرایطی چی باید بگیم سخته، و حتی سخت تر هم می شه اگه به یه زبان دیگه بخوایم صحبت کنیم. پست امروز راجع به عبارات یهست که استفاده می کنیم تا همدردی مون رو به طوری صادقانه به کسی نشون بدیم. استفاده از کلمه ی درست قطعاً بستگی به این داره که ما اون فرد روچقدر می شناسیم، و اینکه شرایط چی بوده و فکر می کنیم که این شخص تا چه حد ناراحته.
بذارید با مرگ شروع کنیم. عبارات زیر خیلی رایج هستن، اما خیلی رسمی هستن، بنابرین می تونن برای کسی مناسب باشن که دوست صمیمی نیست:
از صمیم قلب درگذشت (همسر/ پسر/ مادربزرگ،...) شما رو تسلیت می گم. | I am writing to express my sincere condolences on the death of your (wife/son/grandmother, etc.). |
لطفا ما را در غم خود شریک بدانید. | Please accept our deepest sympathies. |
مردم معمولا سعی می کنن کلمات death یا die رو به کار نبرن، بنابرین در چنین مواقعی از کلماتی مثل loss یا sad news استفاده می کن:
از شنیدن 'این خبر تأسف بار/خبر از دست دادن خواهرتان' بسیار غمگین شدم. | I was so sorry to hear about your loss/the sad news about your sister. |
وقتی کسی از دنیا می ره، معمولا رایجه که اگه شناختی از اون شخص داشتید، در مورد ایشون کمی صحبت کنید. معمولا راجع به memories، یعنی خاطراتی که ازش داشتین صحبت می کنید:
پدر/برادر شما شخصی بسیار دوست داشتنی بودند/همیشه به بنده محبت داشتند. | Your dad/brother was such a lovely person/was always kind to me, etc. |
بنده خاطرات خوش بسیاری با پدر شما دارم. | I have so many wonderful memories of your dad. |
اگر هم شناختی از اون شخص ندارید، می تونید راجع به حس کسی که دارید براش نامه می نویسید صحبت کنید:
می دونم پیتر چقدر برات عزیز بود. | I know how much Peter meant to you. |
از دست دادن پدر ومادر خیلی سخته. | It’s never easy to lose a parent. |
تصورش روهم نمی تونم بکنم که چقدر ناراحتی. | I can’t imagine how you must feel. |
همچنین، می تونیم صحبت هایی بکنم که غمشون رو تسکین بده:
امیدوارم ... تسکینی باشه بر غم عمیق شما. | I hope you can find solace in the fact that … (رسمی) |
اطمینان دارم که ... می تواند تسکینی باشد بر غم شما. | I’m sure you will take comfort from … |
یه راه کلی دیگه برای بیان همدردی، مثلا برای مواردی که کسی بیمار بوده یا شغلش رو از دست داده، خیلی ساده می تونه این باشه:
خیلی ناراحت شدم که شنیدم. | I’m really sorry to hear that. |
اگر شناخت زیادی از اون شخص دارید، می تونید چیزی بگید که بیشتر حالت غیر رسمی داشته باشه، برای مثال:
ای بابا خیلی بد شد. | That really sucks. |
برای مواقعی که مسئله خیلی هم جدی نیست می شه گفت:
خیلی بد شد. | That’s a shame. |
خیلی بد شد. | That’s awful/terrible. |
!آخی طفلکی | Poor you! |
ایشالا دفعه بعد | Better luck next time. |
ودر آخر، وقتی با کسی صحبت می کنیم یا براش نامه می نویسیم برای اینکه که همدردی مون رو ابراز کنیم، باید به یک صورتی حمایت خودمون رو برسونیم:
می خوام بدونی که ما پشتتیم. | I want you to know that we’re here to support you. |
توی این سختی، ما به فکرت هستیم. | We are thinking of you at this difficult time. |
اگر به هر کمکی نیاز داشته باشید بنده در خدمت هستم. | I’m here for you if you need anything. (کمی غیر رسمی) |
اگر کاری از دست بنده برمیاد حتما امر بفرمایید. | Do let me know if there’s anything I can do to help. (کمی غیر رسمی) |