این دومین قسمت از یه پست دو قسمتی در مورد افعال هم معنی با فعل give هست. اولین پست راجع به افعال دو قسمتی با این معنی بود. در این پست به افعال یک قسمتی می پردازیم. بذارید با یه فعل خیلی رایج یعنی provide شروع کنیم. این فعل به معنی ارائه دادن یا فراهم کردن هست:
provide | |
همه ی غذا ها بدون افزایش در قیمت ارائه می شن | All meals are provided at no extra cost |
آموزش لازم در مورد این نقش به شما داده خواهد شد | You will be provided with the training needed for this role |
فعل supply هم همین معنی رو داره اما معمولا به مقادیر بیشتر یا مدت زمان طولانی تر در مورد ارائه شدن چیزی برمی گرده:
supply | |
طرح پیشنهادی اونها، برق 100000 خونه رو فراهم می کنه | The proposed scheme would supply 100,000 homes with electricity |
فعل donate، به معنی دادن پول یا کالا به موسسه خیریه یا حزب سیاسی هست:
donate | |
پول مورد نیاز برای مراکز توسط سازمان های محلی و اعضای گروه، اهدا شد | The money for the center was donated by local organizations and members of the public |
فعل donate همچنین به معنی اهدا کردن خون یا اعضای بدن هست. ( کلمه ی donor به معنی اهدا کننده، با هر دوی این معانی مورد استفاده قرار میگیره : a large gift from an anonymous donor : یه هدیه ی بزرگ از طرف یه اهدا کننده ؛ a blood / kidney donor : فرد اهدا کننده ی خون/ کلیه)
فعل contribute کردن به معنی اینه که کسی پولی یا زمانی رو به هدف خاصی اختصاص بده:
contribute | |
خونواده ی اون 50000 دلار به مبلغ جمع شده کمک کردن | Her family contributed $50,000 to the fund |
در عین حال، اگر چیزی رو contribute کنید به این معنیه که اون رو، معمولا به طور مساوی، بین مردم تقسیم کنید:
contribute | |
غذای اهدایی بعداً بین موسسه های خیریه ی این ناحیه تقسیم می شه | The donated food is then distributed to food charities in the area |
اگر چیزی یا بخشی از اون allocate بشه، به این معنیه که رسماً به هدف خاصی اختصاص داده می شه. فعل دیگه ای هم که همین معنی رو داره، allot هست:
allocate | |
ما هنوز در مورد نحوه ی تخصیص منابع فکر نکردیم | We haven’t yet decided how to allocate the resources |
می تونیم وظایف خاصی رو به اعضای تیم محول کنیم | Roles can then be allocated to team members |
هیأت مدیره 500 دلار رو به مرکز تفریحی اختصاص دادن | The board allotted $500 to the recreation center |
اگر بگیم someone is awarded something به این معنیه که چیز ارزشمندی، مثل یه جایزه یا قرارداد کاری، بعد از تصمیمی که افراد مهمی می گیرن، به کسی داده می شه:
someone is awarded something | |
وقتی 26 سالش بود جایزه بهش تعلق گرفت | She was 26 when she was awarded the prize |
یه قرارداد به ارزش 20 دلار توسط دولت فدرال به شرکت تعلق گرفت | The company was awarded a contract worth $20 by the federal government |
اگر بگیم someone is presented with something به این معنیه که چیزی به طور رسمی در یه مراسم خاص به کسی اهدا می شه:
someone is presented with something | |
چه کسی جایزه ها رو اهدا می کنه؟ | ?Who will present the prizes |
یه مراسم اهدای جوایز برگزار شد که به برنده ها نهار هم دادن | There was an award ceremony where the winners were presented with medals |
یه فعل دیگه که به معنی دادن چیزی بیش از حد مورد نیازه، فعل inundate هست، اگه بگیم someone is inundated with something به این معنیه که چیزی بیش از حد توان کسی برای مدیریت کردنش بهش داده می شه:
inundate | |
پیشنهاد کمک از همه طرف به سمت ما روانه شد | We’ve been inundated with offers of help |
بذارید این مطلب رو با یه اصطلاح خوب با فعل give به پایان برسونیم. در انگلیسی بریتیش، اگر بخوان مفهوم زیره به کرمان بردن ( یعنی داد چیزی به کسی که خودش مقدار زیادی از اون رو داره) برسونن، می گن carry/take coals to Newcastle. ( در زمان های قدیم، Newcastle تولید کننده ی بزرگ ذغال انگلستان بود).
give | |
من کیکی بیسکوییتی چیزی با خودم میارم، ولی مثل زیره به کرمان بردن می مونه! |
bring cake or biscuits with me, but it would be like taking coals to Newcastle!
|