واسه بخشیدن از این اصطلاحات استفاده کنید (بخش اول)

واسه بخشیدن از این اصطلاحات استفاده کنید (بخش اول)

گاهی وقتا گفته می شه بخشیدن چیزی از دریافت کردن چیزی بهتره. ممکنه از دادن چیزی به دیگران خوشتون بیاد ممکن هم هست خوشتون نیاد، در هر صورت امیدوارم که از این پست که در رابطه با کلمات مختلف به معنی 'بخشیدن' هست، لذت ببرید. همونطور که ممکنه فکرش رو هم کرده باشید، مترادف های زیادی برای این کلمه وجود داره، بنابرین این پست، بخش اول از دو بخشی هست که در اونها راجع به این کلمه صحبت می کنیم. در این بخش به افعال دو یا سه بخشی و افعال دارای حرف اضافه که با give  ساخته می شن و معانی اونها می پردازیم.

اگر چیزی رو give away کنید، به این معنیه که اون رو به کسی می دید به این دلیل که دیگه نیازش ندارید. برای مثال:

give away
اونها وقتی به آپارتمان کوچکی نقل مکان کردن، خیلی از وسایلشون رو به دیگران دادن They gave away a lot of their furniture when they moved to a small apartment.

اگر یه شرکت محصولاتی رو give away کنه، یعنی اونها رو رایگان به مشتری ها میده:

give away
شرکت اونها امروز داره به مردم فنجون قهوه می ده. They’re giving away reusable coffee cups today.

فعل give out (hand out) به معنی توزیع کردن چیزی بین مردم هست:

give out (hand out)
اون توی راهپیمایی داشت بین مردم جزوه پخش می کرد. She was giving out leaflets at the demonstration.
می شه این برگه های تمرین رو پخش کنی؟ Could you hand out these worksheets? 

با کلمه ی hand افعال دوقسمتی زیادی ساخته می شه، hand in به معنی دادن چیزی به کسی هست که در جایگاه قدرت قرار داره:

hand in
تکلیف تاریخت رو تحویل دادی؟ Did you hand in your history essay?
وقتی فرم رو تکمیل کردید لطفا اون رو به پیشخوان تحویل بدید. When you’ve completed the form, please hand it in at the desk.

فعل hand around (pass around) به این معنیه که چیزی رو به همه ی افراد حاضر در یک گروه تعارف کنید:

hand around (pass around)
می شه لطفا این شیرینی ها رو به همه تعارف کنی؟ Could you hand these cookies around, please?

فعل hand down به این معنیه که جیزی رو به یه فرد جوون تر، معمولا عضوی از خانواده، بدید:

hand down
من چهارتا پسر دارم، بنابرین هر موقع لباس یکی شون بهش کوچک می شه، می دیمش به کوچکترها. I have four sons so when one grows out of a piece of clothing, we just hand it down to one of the younger ones.
اون یه گردنبند زیبا داره که مادربزرگش بهش داده (از مادربزرگش بهش رسیده). She has a beautiful necklace that was handed down by her grandmother.

اگر چیزی رو pass on بکنید، به این معنیه که چیزی رو که کسی به شما می ده، به کس دیگه ای بدید:

pass on
من این کتاب رو نمی خوام، بنابرین وقتی خوندیش بده ش به یه نفر دیگه. I don’t want the book back so pass it on to someone else when you’ve finished with it.

عبارت To help someone to food or drink به این معنیه که از ظرفی یا بطری ای، خوردنی یا نوشیدنی بردارید و به کسی تعارف کنید:

To help someone to food or drink
آنا یه کم سوپ برات بکشم؟ Can I help you to some soup, Anna?

عبارت shower someone with something nice، به این معنیه که مقدار یا تعداد زیادی از یک چیز خوب رو به کسی بدید:

shower someone with something nice
قبل از اینکه برم، کادو بارونم کردن. I was showered with gifts before I left.

عبارت ply someone with food or drink به این معنیه که به کسی خوردنی یا نوشیدنی بیشتری تعارف کنید یا بدید:

ply someone with food or drink
اون همش بهمون کیک تعارف می کرد (می داد) He kept plying us with cake

عبارت press something on someone به این معنیه که مقدار زیادی از یه چیز، به خصوص خوردنی یا نوشیدنی، رو به کسی بدید و بدون اینکه اون ها این امکان رو داشته باشن که اون ها رو رد کنن:

press something on someone
با وجود اینکه گرسنه نبودیم، ولی مدام بین غذاها بهمون میان وعده می دادن. Snacks were pressed on us between meals even though we weren’t hungry.

در آخر، to part with something به این معنیه که چیزی رو که براتون مهم هست به کسی بدید:

to part with something
جان اهمیت زیادی برای کتاب ها قائله، ازشون دل نمی کنه. Books are very important to John. He won’t part with any of them.
من نتونستم خودمو وادار به دل کندن از عروسکم بکنم. I couldn’t bring myself to part with my favorite doll.