نکات کلیدی در رایتینگ آزمون SAT

نکات کلیدی در رایتینگ آزمون SAT

بخش انشاء در آزمون SAT اختياري مي باشد ولي با توجه به اينكه برخي دانشگاهها پذيرش را منوط به ارايه نمره آزمون كامل ميدانند و همچنين دانشجويان ممكن است با تغيير سياست هاي دانشگاهها و يا انتقال به دانشگاهي ديگر مواجه شوند، توصيه مي شود كه اين بخش بصورت جدي مورد توجه قرار گيرد و زبان آموزان، بخش انشاء را در رزومه زباني خود نيز داشته باشند.

در اين پُست به نكات كليدي كه براي نگارش بخش انشاء مورد نياز مي باشد ميپردازيم: 

ارزيابي اين بخش بر اساس ٣ عامل صورت مي پذيرد: درك مطلب (Comprehension)، تحليل متن (Analysis) و نگارش (Writing). به هر يك از اين عوامل، نمره اي از ١ تا ٤ تخصيص داده مي شود و در نهايت ميانگين نمره نهايي نمره اي از ١ تا ٤ خواهد بود. با توجه به اينكه دو مصحح بصورت جداگانه، انشاء زبان آموزان را تصحيح مي كنند، نهايتا نمره نهايي كه در كارنامه گزارش خواهد شد نمره اي از ٢ تا ٨ خواهد بود. اين نمره بصورت مجزا جدا از نمره هاي بخش هاي رياضي و زباني گزارش خواهد شد. همچنين به منظور مقايسه عملكرد زبان آموز با نمره ساير داوطلبين، گزارش درصدي (Percentile) نيز بهمراه نمره عددي انشاء، گزارش مي شود تا عملكرد داوطلب در مقام مقايسه با سايرين نيز مورد ارزيابي قرار بگيرد. بطور معمول نمرات ٥.٥ يا ٦ نمرات قابل قبولي براي اكثر دانشگاهها محسوب مي شود.

از نظر ساختاري، اين بخش با يك متن آغاز مي شود كه در آن نويسنده ادعايي مطرح ميكند و تلاش ميكند كه با استفاده از شواهدي (مثال، آمار ارقام، اشاره به مطالعات، تاريخچه و يا نقل قول)، استدلال و برهان (اعمال قاعده اي كلي به موردي خاص، و استنباط قاعده اي كلي از موردي خاص و يا استفاده از منطق) و همچنين برخي آرايه هاي ادبي (برانگيختن احساسات خواننده، انتخاب كلمات با بار معنايي خاص، تكرار يك كلمه و يا ايده بمنظور جلب توجه خواننده، و يا استفاده از كنايه و تلميح و اغراق) خواننده را متقاعد به پذيرش موضع خود كند و خواننده (ممتحن) مي بايست با درك تحليلي متن و عناصر به كار برده شده در آن، ادعاي نويسنده و قدرت ابزار كاربردي نويسنده را براي نيل به مقصود، مورد بررسي قرار دهد. به عبارت ديگر، زبان آموز صرفا تحليل و نقد خود را از متن بيان مي دارد بدون آنكه نظر شخصي خود را دخيل كند.

آنچه كه در بخش انشاء بسيار حائز اهميت است اين است كه در همه متوني كه براي تحليل داده مي شود سه عامل شاهد (Evidence)، استدلال (Reasoning) و آرايه هاي ادبي (Stylistic Elements) ميبايست مورد بررسي قرار گيرند و زبان آموز بايد با علم بر اين ابزارها و تشخيص صحيح آنها، متن را مورد نقد قرار دهد. همچنين شايان ذكر است كه در همه اين متون، متن به گونه اي طراحي شده كه نويسنده متن در ترغيب خواننده براي دستيابي به هدف خود موفق بوده و زبان آموز صرفا مي بايست علل موفقيت نويسنده (ابزارها) را تشخيص دهد و بررسي كند نه اينكه نقاط ضعف احتمالي متن و يا راههاي بهبود آن ضعف ها بيان كند.

حالا كه با كليات بخش انشاء آشنا شديم، به تفصيل به بررسي نكات كليدي اين بخش مي پردازيم:

١. به منظور استفاده بهينه از زمان نگارش، زبان آموز مي بايست با دستورالعمل نگارش در ابتدا و انتهاي متن (Prompt) آشنا باشد و زماني را به خواندن آن اختصاص ندهد. همه prompt ها قطعا از ممتحن ميخواهند كه با استعانت از ابزارهاي شاهد، استدلال و آرايه هاي ادبي، موضع نويسنده را مورد بررسي قرار دهند. در ذيل نمونه اي از يك prompt را مي بينيم كه پيش از متن اشاره مي شود:

As you read the passage below, consider how Christopher Hitchens uses

• evidence such as facts or examples to support claims

• reasoning to develop ideas and connect claims and evidence

• stylistic or persuasive elements, such as word choice or appeals to emotions, to add power to the ideas expressed.

و نمونه اي از يك prompt كه در انتهاي متن قرار ميگيرد:

rite an essay in which you explain how Christopher Hitchens builds an argument to persuade his audience that the original Parthenon sculptures should be returned to Greece. In your essay, analyze how Hitchens uses one or more of the features listed in the box above (or features of your own choice) to strengthen the logic and persuasiveness of his argument. Be sure that your analysis focuses on the most relevant features of the passage.

Your essay should not explain you agree with Hitchens's claims, but rather explain how Hitchens builds an argument to persuade his audience.


٢. زمان اختصاص داده شده به بخش انشاء ٥٠ دقيقه مي باشد. زبان آموز بهتر است ٢٠ دقيقه از اين زمان را صرف خواندن متن و ٣٠ دقيقه را صرف نگارش تحليل خود از متن نمايد. در ابتدا میبايست متن را يكبار با سرعت متوسط خواند (Skimming) و ايده اصلي متن يا ثقل متن (Main Idea) را استخراج كرد چرا كه هرآنچه كه در بخش تحليل مينويسم بايد به ايده اصلي متن مربوط باشد. 

٣. در حاليكه متن را ميخوانيم، بايد به دنبال شاهد (Ethos)، استدلال (Logos)، و آرايه هاي ادبي (Pathos) نيز باشيم.

٤. چنانچه احساس كرديد كه بار اول، متن را بخوبي درك نكرديد مي بايست دوباره متن را بخوانيد تا اطمينان حاصل كنيد كه به اندازه كافي ايده اصلي و ايده هاي حامي ايده اصلي را درك كرده ايد. در نظر داشته باشيد كه ١/٣نمره شما مربوط به درك مطلب مي شود.

٥. پاراگراف اول (Introduction) در واقع بيان ايده اصلي متن و بازگويي prompt خواهد بود. به عبارت ديگر، در اين پاراگراف، بايد اشاره كرد كه نويسنده چه مقصودي دارد و چگونه مقصود خود را از طريق شاهد، استدلال و آرايه هاي ادبي منتقل ميكند. در ذيل نمونه يك پاراگراف مقدمه را مي بينيم:

In response to our current world's dependence on artificial light, Paul Bogard resorts to his article 'Let there be dark' to reason that natural darkness ought to be endeared. In order to present a compelling argument, he utilizes a personal anecdote, allusions to art and history, and rhetorical questions.

٦. پاراگراف هاي بدنه (Body) حتما مشتمل بر سه پاراگراف خواهد بود كه به ترتيب ابزارهاي نويسنده را مشتمل بر شواهد، استدلال و برهان و آرايه ها را مورد بررسي قرار ميدهند.

٧. زمانيكه به شواهد اشاره مي كنيم، حتما بايد بيان كنيم كه چگونه شواهد استخراج شده از متن به ايده اصلي (Central Claim) ذكر شده در متن مربوط مي باشد.

٨. به مسايل جزئي نمي پردازيم. ايده اصلي را با ذكر يك يا دو مثال بيان مي كنيم و بيشتر محور صحبت را بر تحليل خود از آنها و همچنين ارتباط آن مثالها، شواهد و يا آرايه ها با مضمون مورد نظر نويسنده را بررسي ميكنيم.

در ذيل، يكي از پاراگراف هاي بدنه را مي بينيم:

Bogard uses an anecdote to start off his article. He recounts a time when a summer was spent on Minnesota lake where there was woods engulfed with absolute darkness. By reference to this story, he wishes to remind the readers of a time when they assembled together without artificial light. In fact, by reminiscing those memories, he strives to enliven the potential beauty and enchantment that shere darkness can possess. In fact, the recounting of a personal anecdote furnishes the readers with first-hand encounterswith treasured value of darkness and paves the ground to give credence to author's claim on the irresistibility of natural darkness. 

٩. پاراگراف پاياني (Conclusion)، بازگويي پاراگراف اول (Introduction) خواهد بود.

١٠. هيچگاه نظر شخصي يا احساس خود را در مورد مصاديق ذكر شده توسط نويسنده متن نمي گوييم. حتي چنانچه احساس كنيم ابزارهاي قدرتمند و متقاعدكننده اي در متن ذكر شده، نظر خود و يا احساس خود را راجع به آنها نمي گوييم بلكه صرفا نشان ميدهيم كه چگونه نويسنده توانسته با استفاده از آنها، خواننده را متقاعد به پذيرش موضع خود كند.

١١. حتي الامكان از اشاره مستقيم به متن اجتناب كنيد و گاها با هدف تاثيرگذاري بيشتر، نويسنده را نقل قول كنيد. اساسا منظور خود را با بازگويي ايده نويسنده (Paraphrasing) بيان كنيد.

١٢. اِلمان هاي نگارشي و آرايه هاي ادبي معمول را بشناسيد. برخي از معمول ترين آنها شامل موارد ذيل مي باشد:

Irony, Allusion, Pun, Hyperbole, Metaphor, Simile, Personification, Sarcasm, Paradox, Repetition, Rhetorical questions and Symbol

١٣. رابطه اي مستقيم بين تعداد كلمات و نمره بخش انشاء وجود دارد. به عبارت ديگر، انشاء هاي طولاني تر در صورت رعايت موارد مهم مربوطه كه در بالا ذكر شد نمره اي بالاتر خواهند گرفت.