آنها هیچ چیز مشترکی با یکدیگر نداشتند تا اینکه عشق هر چیزی را که باید از دست میدادند را به آنها داد. لوییزا کلارک دختری معمولی است که زندگی بیش از حد معمولی دارد. دوست پسری ثابت و خانوادهای نزدیک که به ندرت از روستای کوچک خود دور شده بودند. او کاری بسیار ضروری را برای ویل تینر رئیس سابقش انجام میدهد که بعد از سانحه تصادف ویلچرنشین شده است. ویل همیشه زندگی بسیار بزرگ و مجلل ای داشته است. معامله های بزرگ، ورزش های شدید و سفرهای جهانی؛ او حالا مطمئن است که نمیتواند به آن شیوه سابق زندگی کند. ویل بدخلق، دمدمی مزاج و سلطه گر است اما لویزا نمیخواهد که با ملاحظه با اورفتار کند .ویل خیلی زودتر از توقعات لیزا، به شادی رسید .وقتی او درمییابد که ویل برنامه های ترسناکی برای خودش دارد تصمیم میگیرد که به او نشان دهد که زندگی هنوز ارزشمند است. داستانی عاشقانه برای این نسل و مناسب برای هواداران کتاب بخت پریشان، نوشته جان گریس است. کتاب من پیش از تو، زندگی را به دو نفر باز میگرداند که نمیتوانستند هیچ اشتراکی با یکدیگر داشته باشند. یک رمان عاشقانه ی غم انگیز که می پرسد هنگامی که شخصی را که دوست دارید را شاد می کنید اما قلب خودتان می شکند چه میکنید؟