زمینلرزه
هلند برای زمینلرزههایش چندان شناختهشده نیست. یک ماه سپتامبر وقتی زمینلرزهای به بزرگی 4.5 ریشتر، جنوب شرقی این کشور را لرزاند، خیلی از افراد فرض کرده بودند که این زمینلرزه، حرکت یک کامیون سنگین بوده است. اما در واقع، هلند هر ساله زمینلرزههای کوچکی را بهخصوص در اطراف خرونینگن تجربه میکند.
در گوگل مپ از Koninklijk Nederlands Meteorologisch Instituut (موسسهی هواشناسی سلطنتی هلند)، شما میتوانید مراکز آخرین زمینلرزههای هلند را ببینید و بفهمید که قدیمیترین زمینلرزه، چقدر از ما فاصله دارد.
بدترین زمینلرزه در تایخ هلند و قویترین آن در اروپای غربی از سال 1765- در 13 آوریل 1992 نزدیک شهر روتردام در جنوب هلند رخ داد. زمینلرزهی روتردام، دارای قدرت 5.4 ریشتر بود. صدمهی این زمینلرزه تا عمق 17 کیلومتری سطح زمین بود و تخمین زده شد که 275 میلیون گیلدر (124 میلیون یورو) به هلند آسیب وارد کرد.
برای آنکه این اعداد را مورد بررسی قرار دهیم، باید بگوییم که زمینلرزهی 2 تا 2.9 ریشتری، زمینلرزهای بسیار جزئی و کوچک بهحساب میآید- بیشتر افراد حتی متوجه زمینلرزهای با این بزرگی کم نمیشوند و در سرتاسر جهان، هر روزه هزاران زمینلرزه با این شدت رخ میدهد. زمینلرزهای با شدت 4 تا 4.9 ریشتر، زمینلرزهای با شدت 'متوسط' بهحساب میآید- وسایل خانه جابهجا میشود، اما چیزی آسیب نمیبیند و حدوداً 6000 زمینلرزه با این شدت، هر ساله رخ میدهد. چند سال قبل، زمینلرزهای در ژاپن با شدت 8.9 ریشتر رخ داد. این زمینلرزهای بزرگ بهحساب میآید- خسارت گستردهای به بار میآورد، ترکهای بزرگی بر روی زمین پدیدار میشود و ساختمانها فرو میریزند. این نوع زمینلرزهها، هر 20 سال یکبار رخ میدهند.
اگر در هلند زندگی میکنید و زمینلرزهای را تجربه کردید، میتوانید KNMI را از طریق فُرم آنلاین مطلع کنید.
آیندهون، شهر نور
شهر آیندهون هلند، به شهر نور معروف است- چون غول الکترونیک فیلیپس، فعالیت خود را از این شهر شروع کرد و یکی از نخستین محصولات آن، لامپ بود. فیلیپس در شهر آیندهون، بهشدت محترم شمرده میشود- در واقع، 'PSV' در نام تیم فوتبال آیندهون، به باشگاه ورزشی فیلیپس اشاره دارد. جالب است که در تلویزیون هلند- که در آن زمان، غیرتجاری بود- هیچگاه بهنام این شرکت اشارهای نمیشد و بهجای آن، فیلیپس را تولیدکنندهی لامپ در جنوب این کشور مینامیدند. در سال 2011، Intelligent Community Forum مستقر در نیویورک، آیندهون را هوشمندترین شهر جهان نامید.
پیادهروی چهار روزهی عصرگاهی
هزاران بچه مدرسهای در هلند بههمراه اولیایشان، 4 روز پشت سر هم عصرها، در طول ماههای مه و ژوئن، در گروههای بزرگ، به پیادهروی در خیابانها میپردازند و هر بار، 5 تا 10 کیلومتر راه میروند. این avondvierdaagse یا پیادهروی 4 روزهی عصرگاهی نامیده میشود.
این یک راهپیمایی اعتراضی نیست و ظاهراً برای ورزش کردن میباشد. اما مهمتر از آن، برای gezelligheid معروف هلند در پیوستن و انجام دادن آن با هم است. خوردنیها و آشامیدنیهای سنتی نیز در طول مسیر پیادهروی سرو میشود.
برای گذشت زمان، کل پیادهروی، با کلی آواز خواندن همراه میشود. بهترین آهنگ شناختهشده برای این مراسم، Potje met vet است که چنین شعرهایی را تکرار میکند: 'من لیوان کوچک چربی را بر روی میز قرار دادم و این بیت 37 است.'
در انتهای عصر آخرین روز راهپیمایی، بچهها با نوارها، بالونها و دستههای گل مورد استقبال قرار میگیرند. آنها مدالی را برنده میشوند که روی آن، تعداد سالهایی حک شده که آنها با موفقیت، این پیادهروی را تمام کردهاند.
در راهپیماییهای بزرگسالان، شرکتکنندگان، تمام روز راه میروند. این سنت، به سال 1909 بازمیگردد.
نامهای خانوادگی در هلند
Bottenheft (دستهی کُند)، Geelhoed (کُلاه زرد)، Mooibroek (شورت هوشمند): چه باور کنید و چه نه، اینها همه نام همکارانی هستند که برای RNW کار میکنند. هلندیها برای نامهای خانوادگی بامزهشان معروف هستند و یک افسانهی جالب وجود دارد که توضیح میدهد این نامها از کجا آمدهاند.
داستان به این قرار است که وقتی ناپلئون، در سال 1810 هلند را اشغال کرد، همه مجبور به داشتن یک نام خانوادگی برای اهداف مالیاتی شدند. هلندیها فکر میکردند که این یک اقدام موقتی است، پس نامهای عجیب یا بامزهای همچون Naaktgeboren (برهنه بهدنیا آماده) و Poepjes (پیف کوچک) را عملاً بهعنوان جُک به اشغالگران فرانسوی خود تحویل دادند.
FEBO

FEBO موسسهای معروف در میان رستورانهای هلندی است. شگفتانگیز نیست که FEBO، فستفودهای خوشمزهای همچون همبرگر و سیبزمینی سرخکرده میفروشد. در میان غذاهای گرم این رستوران، kroketten (کروکت) و frikandel (نوعی سوسیس زیاد سرخشده) دیده میشود.
پدیدهی FEBO در سال 1941 بهعنوان نانوایی در آمستردام شروع به فعالیت کرد. با گذشت زمان، ' Maison Febo' به FEBO تبدیل شد و این شرکت الان 65 شعبه در سراسر هلند دارد.
پرچم
در گذشتهای نه چندان دور، فردی که پرچم هلند را بیرون خانهی خود نصب میکرد، یک 'ناسیونالیست کامل' بهحساب میآمد. اما به اهتزار در آمدن پرچم، الان کمتر تابوست و در اواسط ماه ژوئن، خیلی از هلندیها، پرچم این کشور را بههمراه کولهپشتی آویزان میکنند- نشانهی اینکه کسی در خانه، امتحانهای نهایی دبیرستان خود را گذرانده است.
البته، اینها موقعیتهای رسمی اهتزاز پرچم نیستند.
در ساختمانهای رسمی دولتی، اهتزاز پرچم از قوانین خاصی پیروی میکند، از جمله اینکه نباید با زمین تماس داشته باشد و نباید بعد از تاریکی به اهتزاز درآید، مگر اینکه با نور مناسبی همراه شود. بهشکل رسمی، یک پرچم سهگوش نارنجی کوچک، ممکن است بههمراه پرچم اصلی هلند، در روز ملکه/پادشاه و در روز تولد اعضای خانوادهی سلطنتی آویخته شود. با این حال، در حالیکه پرچم برای تولد ملکه و تولد نخستین پسرش (در آن زمان، شاهزاده ویلهم آلکساندر) بهاهتزاز درمیآمد، اجباری برای آویخته شدن پرچم برای تولد برادرهایش نبود. به طرز مشابه، الان در روز تولد نخستین فرزند ویلم آلکساندر، آمالیا، پرچم برافراشته میشود، اما برای خواهران او آلکسیا و Ariane نه.
ضمناً، رنگهای قرمز، سفید و آبی فعلی پرچم هلند، به طور رسمی در 19 فوریهی سال 1937، توسط ملکه Wilhelmina اعلام شد. سابقاً برخی افراد از رنگهای نارنجی، سفید و آبی حمایت میکردند.
سیبزمینی سرخکرده
یکی از محبوبترین غذاها در هلند، چیپس (یا همانطور که در آمریکای شمالی نامیده میشود، سیبزمینی سرخکرده است). اما بهجای خوردن آنها با نمک و سرکه همچون بریتانیاییها یا کچآپ همچون آمریکاییها، هلندیها غالباً با فرو بُردن سیبزمینیهایشان در سس مایونز، خیلیها را شوکه میکنند. اما این فقط یکی از چندین گزینهی سس موجود در هلند است. در هلند، چند روش محبوب دیگر برای خوردن سیبزمینی سرخکرده وجود دارد:
- Friet met (چیپس با)- همان گونهای است که هلندیها چیپس را با مایونز سفارش میدهند- این روزها، مایونز در واقع معمولاً 'سس چیپس' fritessaus است- مشابه با مایونز- اما کمی ارزانتر. این نوع مایونز، شکل خود را بهتر در چیپسهای داغ حفظ میکند و چربی پایینتری دارد. مایونز حقیقی باید به شکل خاص و ویژهای، سفارش داده شود.
- Friet speciaal/Patat speciaal (چیپسهای خاص)- سیبزمینی سرخکرده با مایونز، پیاز قطعه قطعه شده، و یا کچآپ ساده یا کچآپ کاری.
- Friet met satésaus (چیپس با بادامزمینی یا سس ساته- همچنین به friet sate (چیپس ساته) یا patatje panda (سیبزمینی سرخکردهی بادام زمینی) نیز معروف است.
- Patatje oorlog (سیبزمینی سرخکردهی جنگی)- این واژه از ناحیهای به ناحیهی دیگر متغیّر است، اما معمولاً شامل سس بادام زمینی، مایونز و پیازهای قطعه قطعه شده است. گاهاً شامل سس کاری نیز هست. این نام از این حقیقت میآید که این سیبزمینی سرخکرده، شبیه میدان جنگ خونین است.
- Patatje vrede (سیبزمینی سرخکردهی صلح و آرامش)- این نوع سیبزمینی سرخکرده، با سُس سیر و سُس چیلی سرو میشود، اما همچنین یک واژهی سیاسی نیز برای patatje oorlog محسوب میشود.
- Patat chillimayo- سیبزمینی سرخکرده با vlammensaus (سس شعله)، ترکیبی از سُس مایونز و چیلی.
- Patat samurai- یک نوع تند chillimayo؛ به جای سس چیلی، این نوع سیبزمینی سرخکرده با مایونز و sambal درست میشود.
انواع سیبزمینی سرخکردهی دیگر شامل: سُس تارتار، سُس andalouse (نوعی مایونز گوجهفرنگی تند)، سُس پیکالیلی، سُس کوکتل، joppiesaus (نوعی مایونز کاری)، کچآپ (کاری یا گوجهفرنگی) و stoofvleessaus (سُس گوشت پختهشده که بهویژه در بلژیک محبوب است) میباشد.
کندن قبر
برای خیلی از افراد، ایدهی استفادهی دوباره از یک قبر، همچون درخواست از نیاکانشان برای سر زدن به آنها تا روز مرگشان است. اما هلندیها این کار را همیشه انجام میدهند.
از آنجاییکه هلند کشور نسبتاً کوچکی است و فشردگی جمعیتی بالایی دارد، نیازی نیست این حقیقت را ذکر کنیم که بخش زیادی از این کشور، زیر سطح دریا قرار دارد و در نتیجه، فضا برای قبر کم است. بنابراین، قبرها خریداری نمیشوند، بلکه اجاره میشوند و میتوان آنها را یک، دو یا حتی سه بار کند.
اما نگران نباشید، قبل از آنکه مُردهها از مکان نهچندان ابدیشان بیرون رانده شوند، به آنها کمی آرامش داده میشود. یک دورهی آرامش قبر grafrusttermijn حداقل 10 ساله وجود دارد. اگرچه قبرهایی در برخی بخشهای این کشور همچنان برای همیشه به افراد تعلق میگیرد، بیشتر آنها دورههای 10، 15 یا 20 ساله را تعیین کردهاند. در طول این زمان، خانواده یا احتمالاً بیمهی کفن و دفن افراد فوتشده، باید هزینهی سالانهای را پرداخت کنند.
Hagelslag
بچههای سراسر جهان اگر بدانند که هلندیها- بچهها و بزرگسالان به یک اندازه- مرتباً شکلاتهایی بهنام hagelslag برای صبحانه (یا ناهار یا میانوعدهی خود) میخورند، حتماً نسبت به آنها حسود خواهند شد. معنی تحتاللفظی hagelslag، تگرگ است، چون اگر شکلات جایگزین آب شود، شبیه تگرگ میشود.
این قطعات کوچک شکلات، در سال 1936 توسط شرکت شکلات هلندی Venz اختراع شد و به شکل سنتی، بر روی نان کَره زدهشده یا تُست سرو میشود (برای کمک به چسبیدن آنها).
ضمناً، برای آنکه شکلات نامیده شود، hagelslag باید دارای حداقل 35 درصد کاکائو باشد. در غیر اینصورت، cacaofantasie یا cacao fantasy نامیده میشود.
اگر در هلند زندگی نمیکنید، بهترین مکان برای پیدا کردن hagelslag، بهشکل عجیبی، در سوپرمارکتهای کشورهای آسیایی هاست- بدلیل تاثیر هلند بر اندونزی.
فروشگاههای HEMA
هر هلندی، چه فقیر و چه غنی، حتماً یکبار کالایی را از فروشگاه HEMA خریداری کرده است.
فروشگاههای بزرگ و همچنین فروشگاههای تخفیف در هلند، اتفاق منحصربهفردی نیست، اما برخی از آنها متفاوت هستند. هلند دارای نوع خاص خود از این فروشگاههاست که به بیش از یک موفقیت تجاری تبدیل شده است. از شروع بهعنوان یک شرکت با قیمتهای استاندارد در هلند (Hollandsche Eenheidsprijzen Maatschappij Amsterdam که مخفف نام HEMA است)، HEMA به فروشگاهی تبدیل شد که هر هلندی، کالایی را از آن خریداری کرده است. در بیشتر شهرهای هلند، یک شعبه از این فروشگاه وجود دارد.
قیمتها در این فروشگاه، ارزان است. از هر هلندی دربارهی شعار تجاری HEMA بپرسید، این جمله را به شما تحویل میدهد: با سکههای کمتر در HEMA، بیشتر خرید کن، بیشتر خرید کن، بیشتر خرید کن.'
تصویر سوسیس دودی و پودر ماشین ارزان فروشگاههای HEMA، در همهجا وجود دارد و این فروشگاه، ماموریت ارزان کردن کالاها را بهخوبی انجام داده است. ترفند آنها، خرید یک طراحی گران و ارزان کردن آن، با فروش آن کالا در حجم بالاست.
یکی از معروفترین این پروژهها، Le Lapin (خرگوش) است، یک کتری آبی با یک سوت بخار که شبیه گوش خرگوش است و توسط Nicolaï Carels طراحی شد که راه خود را به خیلی از خانههای هلندیها باز کرد.
این فروشگاه که از تاثیر خود بر جامعهی هلند آگاه است، دارای شعبههایی در خیلی از شهرهای هلند است. وقتی گروهی از هنرمندان در سال 2007، یک HEMA عربی جعلی با عنوان El-Hema ایجاد کردند، این شرکت بعد از کمی تاخیر، این حرکت آنها را تائید کرد.
اختراعات
میکروسکوپ، تلسکوپ، ساعت پاندول و دماسنج جیوه، همه اختراعات قرن 16 یا 17 هلندیها هستند. این سنت اختراع، به قرن بیست و یکم نیز سرایت کرده است، اما همهی اختراعات هلندیها به این بزرگی است؟ تصور اینکه دوربین نظارت بر ترافیک آنها، زندگی همه را ارتقاء بخشیده، سخت است.
Jip و Janneke
Jip و Janneke، مهمترین کاراکترهای کتابهای معروف هلندی برای بچهها هستند که توسط Annie MG Schmidt خلق شدهاند.
این داستانها به خیلی از زبانها ترجمه شدهاند- از جمله زبان انگلیسی که بچهها با نامهای میکی و مندی، آنها را میشناسند. ظاهراً این مجموعه کتاب، به هر کشوری که میرود، نام متفاوتی به خود میگیرد:
- لهستان- Julek i Julka
- آلمان- Heiner und Hanni and Julia und Alexander
- اسپانیا- Mila y Yaco
- روسی- Sasja i Masja -Саша и Маша
- عبری- Yip we-Yaneqe
- اندونزی: Tono dan Tini
- استونی: Jip ja Janneke
- لاتین: Jippus et Jannica
حتی گویش هلندیTwents ، نیز دارای نسخهی کمی متفاوت از نام این مجموعه کتاب است:Jipke en Jannöaken .
Annie Schmidt– طراح این کتابها- در 21 مه سال 1995 خودکشی کرد (روز بعد از اینکه 84 ساله شد).
جشن کِرمیس
جشن کِرمیس در هلند، یک کارناوال مسافرتی همراه با گردش، بازی و صرف غذاست، اما اگر این kermis in de hel (کارناوال جهنم) یا duiveltjeskermis (کارناوال شیطان) باشد، بهمعنی آن است که دارد باران میآید و همزمان خورشید در آسمان است.
چند عبارت با تاثیر از این سنت تابستانی بسیار محبوب در زبان هلندی وجود دارد:
- Van een koude kermis thuiskomen: رفتن به خانه از یک کارناوال سرد و کسلکننده (معنی حقیقی): نااُمید شدن (معنی مجازی).
- Als je de stilte uit Kerstmis weghaalt, houd je een kermis over: اگر افراد ساکت را از کریسمس بیرون ببرید، یک کارناوال باقی میماند (معنی حقیقی و مجازی).
- Het is daar kermis: یک کارناوال وجود دارد (معنی حقیقی)؛ جنگ زیادی وجود دارد (معنی مجازی).
- Het is niet overal kermis waar het vaantje uitsteekt : این کارناوال نیست، فقط چون پرچم در حال پرواز است (معنی حقیقی)؛ همهچیز همیشه آنطور که ظاهر میشود، نیست (معنی مجازی).
- Zij verstaan als twee dieven op de kermis: آنها همچون دو دزد در آن کارناوال بودند (معنی حقیقی)، آنها حقیقتاً با هم کنار نمیآمدند (معنی مجازی).
- Een bonte kermis: یک کارناوال رنگارنگ (معنی حقیقی)؛ یک موقعیت/رویداد دیوانهکننده و بامزه (معنی مجازی).
چند عبارت کارناوال، ویژهی شهر لیمبورگ وجود دارد که دارای گویش خاص خود است:
- Aachterum is kermes: کارناوال در منطقهی پُشتی برگزار میشود (معنی حقیقی)؛ به در پُشتی بیا، در جلویی قفل است (معنی مجازی).
- Kermeskaost: غذای کارناوال (معنی حقیقی)، غذای خوب (معنی مجازی).
- Kermesbed: تختخواب کارناوال (معنی حقیقی)، تختخوابی که در گذشته برای بازدیدکنندگان از کارناوال استفاده میشد.
Komkommertijd (فصل خیار)
در انگلیسی، معمولاً به 'فصل احمقانه' معروف است، اگرچه گاهاً همچون نسخهی هلندیاش، به آن فصل خیار نیز گفته میشود و به این معنی است: چند ماه تابستان وقتی اخبار چندانی وجود ندارد و داستانهای احمقانه همهجا را فرا میگیرد. ظاهراً این واژه با خیاطهایی مرتبط است که کار کافی در دورهی کمرونق فصل تابستان نداشتهاند و برای پیدا کردن کار، به جایی دیگر میرفتند- ظاهراً به زمینهای خیار؟!
این هم چند نسخهی زبانی متفاوت از 'فصل خیار':
- هلندی- komkommertijd
- دانمارکی- agurketid
- نروژی- agurktid
- چکی- Okurková sezóna
- لهستانی- Sezon ogórkowy
- مجارستانی- uborkaszezon
- آلمانی- Sauregurkenzeit